شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

تا صبح شب یلدا....

چند این شب و خاموشی؟وقت است که بر خیزم 

وین اتش خندان را با صبح برانگیزم 

گر سوختنم باید،افروختنم باید 

ای عشق بزن در من،کز شعله نپرهیزم 

صد دشت شقایق چشم،در خون دلم دارم 

تا خود به کجا اخر،با خاک درامیزم 

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان 

صد زلزله برخیزد،انگاه که برخیزم 

برخیزم و بگشایم،بند از دل پر اتش 

وین سیل گدازان را،از سینه فرو ریزم 

چون گریه گلو گیرد،از ابر فرو بارم 

چون خشم رخ افروزد، در صاعقه اویزم 

ای سایه!سحر خیزان دلواپس خورشیدند 

زندان شب یلدا،بگشایم و بگریزم 

 

شعر از:ا-سایه

نظرات 2 + ارسال نظر
زلیخا جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ

دیر شدببخشید
مطلب قشنگی بود مرسی

خواهش میکنم

حرف دل یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.harfedel1724.blogsky.com

جالب بود ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد