روزی خواهم امد
و پیامی خواهم اورد.
در رگ ها نور خاهم ریخت.
و صدا خواهم درداد:ای سبدهاتان پر خواب!سیب اوردم،سیب سرخ خورشید.
خواهم امد،گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جذامی را،گوشواری دیگر خواهم بخشید.
کور را خواهم گفت:چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد،کوچه ها را خواهم گشت،جار خواهم زد:ای شبنم،شبنم،شبنم.
روی پل دخترکی بی پاست،دب اکبر را بر گردن او خواهم اویخت.
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچید.
هر چه دیوار از جا خواهم بر کند.
ابر را،پاره خواهم کرد.
من گره خواهم زد،چشمان را با خورشید،دل ها را با عشق،سایه یا را با اب،شاخه ها را با باد.
خواهم امد،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت.
پای هر پنجره شعری خواهم خواند.
اشتی خواهم داد
اشنا خواهم کرد.
راه خواهم رفت.
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت.
سهراب سپهری
خیلی قشنگ بود
مرسی دوست گلم
سلام ممنونم
نفس آدم ها
سر به سر افسرده است
روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است.
دست جادویی شب
در به روی غم من می بندد
میکنم هر چه تلاش
او به من می خندد
نقش هایی که کشیدم در روز
شب ز راه آمد و با دود اندود
طرح هایی که فکندم در شب
روز پیدا شد و با پنبه زدود
دیر گاهی است که چون من همه را
رنگ خاموشی در طرح لب است
جنبشی نیست در این خاموشی
دستها٬پاها در قیر شب است
مرسی
متن خیلی قشنگی بود
ممنونم
سلام نرگس عزیزم خیلی خوشگل بود
سلام دوست خوبم
مرسی
باز هم به ما سر بزن
salam narges khanum
hichi bishtar az yad e dustan e ghadimi del e adam o arum nemikone!
ghorbanat
be ma ham sarbezan
salam ghazale joon
mamnun k ma ro ghabel dunesti va be vebe ma sar zadi