شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

مشخصات مکتب ایرانی

با عرض سلام و تندرستی به تمام کسانی که دلسوز ایران بوده و از مشکلات؟آن روی برگردان نبوده و حداقل تلاششون رو برای اصلاح بعضی از تفکرات و باور های غلط انجام میدهند.من معتقدم وظیفه ی ما تحصیلکرده گان و آشنایان با عصر نوین و تکنولوژی خیلی سنگینتر از آن ستم دیده و دور افتاده ی در روستا و ده های بعضی از شهر های ایران است که بیشترین سوادش خواندن دست و پا شکسته ی آب و مادر و بابا و ... 

به نظر من آنان که رفتند کاری حسینی کردند،آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند و گر نه همه یزیدی اند. 

در این مدت با دیدن و شنیدن وقایعی مجبور شدم فریادم را حداقل برای یک سری روشنفکر و صاحب تعقل در قالب یک وبلاگ بیان کنم. 

در پاره ای از مطالب صراحتی مشاهده میشود که میدانم و میدانید که حقیقت است و نخواستم با تحریف و سانسور و مصلحت بینی همچون تازیانه ای گردن حقیقت را بزنم و آن را ذبح کنم.آن هم یک ذبح شرعی! 

 

 

 

-         در مکتب ایرانی دیدن موی سر زنهای خارجی و بیگانه از تلویزیون حلال است ولی زنهای هموطن و خودی حرام!

 

-         در مکتب ایرانی سرود ملی مقدسه، ولی دیدن آلت موسیقی که سرود با آن نواخته شده حرامه!

 

-         در مکتب ایرانی، هنری مثل موسیقی و رقص حرام است ولی افیونی مثل تریاک حلال!

 

-         در مکتب ایرانی کشورهای مسیحی و یهودی خداپرست، دشمن و کافرند، ولی کشورهای کوبا و روسیه و چین کمونیست، برادرند!

 

-         در مکتب ایرانی خنده و رنگهای شاد جلفه، ولی گریه و رنگ سیاه متانت!

 

-         در مکتب ایرانی، روزهایی که مردم دنیا تعطیلند ما کار میکنیم و روزهایی که مردم دنیا کار میکنند ما تعطیلیم!

 

-         در مکتب ایرانی صورت نامرتب و لباس و ظاهر دلگیر کننده داشتن، ارزشه، ولی صورت اصلاح شده و زیبایی و خوش تیپی ضد ارزش!

 

-         در مکتب ایرانی فقر و پابرهنگی فضیلته، ولی رفاه و ثروت رذیلت!

 

-         در مکتب ایرانی هر کجا که بخواهیم خصوصی سازی بکنیم و از مردم پول بگیریم و نفع داشته باشیم، اسمش رو میگذاریم "غیر انتفاعی!"

 

-         در مکتب ایرانی اسم بانکداری رو میگذارن "بدون ربا" ولی بالاترین رباها رو از مردم میگیرن!

 

 

 

-         در مکتب ایرانی اسم پروژه فراری دادن مزاحمین رو میگذارن "فرار مغزها"!

 

 

-          در مکتب ایرانی کثیفترین گناه دنیا (دروغ) عادیه ولی دست دادن دختر و پسر غیر عادی!

 

ادامه مطلب ...

حقه ی روز امتحان!!!


چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودند
و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند٬
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که
سر و روشون رو کثیف و کردند
و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند٬
سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یکراست به پیش استاد رفتند٬
مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر
رفته بودند
و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه
و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش
و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از
استاد انکار
آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد
برگزار بشه،
آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به امر شریف خر زنی مشغول
میشن
و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون
رو ابراز کنند!
استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن
این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها
بدلیل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول میکنند.
امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود؛


 یک)   نام و نام خانوادگی:                    ۲نمره
دو )  کدام لاستیک پنچر شده بود؟           ۱۸نمره


الف) لاستیک سمت راست جلو
ب) لاستیک سمت چپ جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چپ عقب







به طواف کعبه رفتم به هرم رهم ندادند!

سلااااااااااااااااااااااااااام!  

نمیدونم میدونید یا نه؟! 

12 تیر بود که یه اس ام اس برام اومد با این مضمون:زائر گرامی...! اولش کلا نفهمیدم چی میگه!وقتی گزینه ی veiw full screen!!! توی آپشن گوشی رو زدم 2ززاریم! افتاد.گفتند 24و25و26بیایین واسه آموزشی قبل از سفر و گرفتن چمدان.یه سری خاطرس از قبل از سفر و توی سفر و بعد از سفر که میخوام بنویسم براتون. 

 اتفاقات قبل از سفر: 

 

1- توی حسینیه ی امام که محل برگزاری آموزشات سفر بود و یک روحانی که مسئول این آموزشات<عملا چرت و پرت> انتخاب شده بود.آخر یکی از این جلسلات روحانی گفت:کسی سوالی نداره؟یه پسری که روبروی من نشسته بودبا صدای نسبتا high frequency گفت:<یا شیخ!!!!!سوالی داشتم> بعد از آشنایی با طرف فهمیدم که اهل قم است.میگفت ما در انجا به اینها میگوییم شیخ! 

 

2- بالاخره 28تیر رسید و با کلی سلام صلوات از روبه روی مسجد دانشگاه بوعلی داشتیم راهی می شدیم که گفتن از صدا و سیما اومدن واسه فیلم برداری!ما هم که نمی خواستیم ریا بشه!!!!!!!!!!!!!!!! خودمون رو قایم میکردیم.یکی اومد تو اتوبوس گفت:سامعی اینجاس؟ گفتم آره.گفت بیا پایین میخوان ازت فیلم بگیرن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیدم پسر عموم که فیلم برداره اومده،خلاصه شب از اخبار ساعت 10شبکه ی همدان.......... 

 

3-از همه جالب تر حاجتا بود.از دعا کردن برای پیدا کردن تیرآهن و دعا برای طلاق! بود تا دعا واسه بچه دار شدن و انواع و اقسام پارچه برای تبرک<حدود یک نیمچه چمدان> 

ادامه مطلب ...

چه کنم با دل خویش؟

سلام  به همه ی دوستان  

شعری که انتخاب کردم و میخوام براتون بزارم از ابوالقاسم حالت میباشد.یکی از بهترین شعرایی که

تا حالا خوندم و به نظرم برامده از انتهای وجود و احساس شاعر است.اگه تا حالا نخوندین که  

احتمالم میدم نخونده باشین ببینین یه شاعر چقدر زیبا میتونه با یه سری کلمه شعری بگه  

که انسان رو مجذوب خودش کنه   

 

امیدوارم برای ورود به وب مطلب خوبی باشه  

  

 

آه آه از دل من
که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش 

چه کنم با دل خویش؟


چه دل مسکینی
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه میش 

چه کنم با دل خویش؟


در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش 

چه کنم با دل خویش؟


  

ادامه مطلب ...