شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

تولد... تولد ...تولدت مبارک

کارت تبریک تولد | کارت پستال | کارت های تبریک | کارت تبریک | کارت تبریم تولد happy birthday | کارت تبریک سالگرد تولد | کارت پستال تبریک روز تولد | کارت های تبریک زیبا | کارت های تبریک 3 بعدی | کارت های تبریک سه بعدی 

 

 

 گل من !

تو ، یک بار دنیا آمدی
اما، یک بار هم با عشق
شروع می شوی
و این هجرتِ تا عشق؛
سالِ میلادیِ توست
و تازه
در چند سالگی است که می دانی:
آتش، عشق است
باد، عشق است
آب، عشق است
خاک، عشق است
« ... و عشق، خاصیتِ خاک است .»  

"نرگس جونم" تولدت مبارک

خاطره شب اولین امتحان دانشجویی...

چون شب های پر بار امتحانات نزدیکه و همه تواین شبهای عزیز تا سحر به مبارزه با جزوات خواهند پرداخت لازم می دونم شب قبل از اولین امتحان دانشجویی مون(آزمایشگاه فیزیک) رو که یه خاطره تلخ اما شیرین داشت رو براتون بنویسم تا شما هم بدونید که ما چه روزهای سختی رو سپری کردیم و به راستی مائیم آن مردان روزهای سخت... 

ادامه مطلب ...

آخر ترم است وافسردگی....

با دوستان سر سفره ی شاهانه همیشگی نشسته بودیم ومشغول خوردن خورشت قیمه (بی قیمه)بودیم که ناگاه سر مویی از میان برنج های دم نکشیده (خدایش اینجاش دروغه)بیرون جهید(خوابگاهه دیگه ) ودر کمال خون سردی با معیت انگشت شست واشاره مو را بیرون آورده وشتر دیدی ندیدی به خوردن همچنان ادامه داده ودر همین هنگام طبع شعری دوستان گل کرد واین شعر را سرودیمبر گرفته از اشعار مطلب قبلی... 

 

یاد دارم یک شب سرد سرد  

می گذشت از سالن خوابگاه ژتون فروش پیرمرد 

ژتون فروشم پول ها را میبرم 

سکه داری خورده داری میبرم 

گر نداری یارانه ات را  می ستانم می برم من می خورم ()

از کیف های خالی هم نگذرم 

اشک در چشمان نرگس حلقه بست 

عاقبت فریاد کشید آوازی در بکرد 

آخر ترم است وپول در کیف نیست  

ای خدا شکرت ولی این دانشجویی ست 

بوی غذاهای بیرون هوشش برده بود  

اتفاقا زلیخا هم روزه بود 

ابتسام بی روسری بیرون دوید

گفت آقای جهانی کیف خالی می خرید؟؟؟ 

 واین داستان ادامه دارد...

ادامه مطلب ...

یاد دارم ...

یاد دارم یک غروب سردِ سرد 

می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد 

 دوره گردم کهنه قالی می خرم,دست دوم جنس عالی می خرم  

کاسه وظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی میخرم... 

اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست 

 اول سال است ونان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگی ست؟ 

بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود.. 

خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت :آقا سفره خالی می خرید؟!

شعر کردی از اینجانب

له دوری بالاد جو آگر سزم(از دوری تو مانند آتش می سوزم)  

کاشکی باتایدو دوس ده ل سوزم(کاش بر می گشتی دوست دلسوزم) 

یارگم بورو بسه ای خمه(ای یار برگردد که غم بس است) 

به تو دلگم پر له ماته مه(بی تو دلم پر از ماتم است) 

شته مه کردی وه چویل مسد(با چشمان مستت ) 

وه گرمی خنه وه گیس رشد(با گرمی خنده و با موهای سیاهت مرا دیوانه کردی) 

ته خو خود زانی مه خاطر خادم(تو که خودت می دانی من خاطرخواه تو هستم) 

شیوه ی نازارد نچو له یادم(اخلاق و رفتار زیبای تو از یادم نمی رود) 

خدایا زانی دلم ها له لای(خدایا می دانی که دلم پیش اوست) 

شوان تا وه روژ خو نیرم ارای(شب ها تا روز در فراق او نمی خوابم).