شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شعری از خودم

یه شب که چشامو بسته بودم 

از آسمون خسته بودم .

یه هو رفتم تو خواب 

 رفتم جایی مثل سراب. 

یکی اون بالا نشسته بود حساب می کرد 

پشت سر هم هی خدا خدا می کرد. 

از شما پنهون یکم ترسیدم 

یکم که نه واقعا ترسیدم. 

با خودم گفتم اینجا دیگه کجاس خدایا 

من کجا اینجا کجا خدایا. 

زودی فهمیدم وای من اینجا قیامته 

آخه اول گفتم شاید ضیافته. 

اونی که بالا نشسته بود  

دفترشو باز کرده بود. 

آدما به صف می رفتن پیشش 

یکی می رفت جهنم یکی بهشت.

یه آدم که همیشه مست بود  

همیشه باده به دست بود 

با رای اون آقا رفت بهشت. 

یکی دیگه اومد یه تن فروش 

با اشاره ی اون آقااونم رفت بهشت .

یه هو از آخرای صف یکی داشت صدا می زد 

از عصبانیت خودشو داشت دار می زد. 

آقاهه که بالا نشسته بود 

 کاراش همه شسته رفته بود. 

بهش گفت دادو هوار نکن اینجا قیامته 

فکر کردی خونه ی خالس ضیافته. 

برید کنار بزارید بیاد نم نم 

تا بیاد چند تا تونو می فرستم بهشت یا جهنم. 

وقتی اومد نشست جلوی آقا 

با یه دستارو یه من ریش و یه عبا. 

بعد از اینکه به حسابش رسیدگی شد 

عجب بابا اونم جهنمی شد! 

مرده داشت از عصبانیت می مرد 

تو این بینابین یه چیزیم می خورد.

گفت اون دو تا رفتن بهشت رو چه  حسابی 

هوامو داشته باش می ریم کبابی.  

حسابرس خیلی بهش برخورد 

رو به مرده بهش گفت :

فکر کردی اینجام دنیاس دلقک 

ریش بزاری یقه ببندی کارت می افته رو غلطک. 

الان بهت می گم اون دوتا چرا پارادایسی شدن 

آخه از دست شما بی خردا عاصی شدن. 

اگه اون زنه تن فروشی می کرد 

می رفت خونه ی این و اون خود فروشی می کرد 

واسه این بود که بیچاره پول نداشت 

با دو تا بچه ی کوچیک شوهرم نداشت. 

اونیم که مست بود گناهی نداشت 

اگه کاریم می کرد واسه مردم زیانی نداشت. 

اما امثال شماها تو دنیا زیادین 

از بخت بد همتون تو ایرانین. 

به اسم خدا و دین و پیغمبر هر کاری دلتون خواست کردید 

دست آخر یه جورایی همه رو بدهکار کردید. 

دخترا رو به بهانه ی حدیث پیامبر صیغه کردین 

بعد از دو ماه همشونو بیوه کردین. 

یارو که دید اوضاع خیطه سکوت کرد 

تو جهنم برای همیشه خلود کرد. 

آقا زیر چشمی منو نگا کرد 

با یه فریاد منو صدا کرد. 

گفت توام برو توی نار بسوز 

کنار اون پیرهن آتیشی بدوز. 

تو همین حال بودم که از خواب پریدم 

با خوشحالی از اون دنیا بریدم. 

شعر کردی از اینجانب

له دوری بالاد جو آگر سزم(از دوری تو مانند آتش می سوزم)  

کاشکی باتایدو دوس ده ل سوزم(کاش بر می گشتی دوست دلسوزم) 

یارگم بورو بسه ای خمه(ای یار برگردد که غم بس است) 

به تو دلگم پر له ماته مه(بی تو دلم پر از ماتم است) 

شته مه کردی وه چویل مسد(با چشمان مستت ) 

وه گرمی خنه وه گیس رشد(با گرمی خنده و با موهای سیاهت مرا دیوانه کردی) 

ته خو خود زانی مه خاطر خادم(تو که خودت می دانی من خاطرخواه تو هستم) 

شیوه ی نازارد نچو له یادم(اخلاق و رفتار زیبای تو از یادم نمی رود) 

خدایا زانی دلم ها له لای(خدایا می دانی که دلم پیش اوست) 

شوان تا وه روژ خو نیرم ارای(شب ها تا روز در فراق او نمی خوابم).

بیعت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم 

ربنا اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی 

یاایهاالمسلمون و یاایتهاالمسلمات واعتصموابحبل الله جمیعا و لا تفرقوا 

از انجا که فلسفه وجودی این وبلاگ وصل کردن است نه فصل کردن و از آنجا که بنای ما بر هیچ گونه دل آزاری و سو تفاهم نیست از این سو تصمیم بر حذف مطالب آنتی دختر و ایجاد یک فضای راحت و در خور شان اعضای کلاس داریم. 

امید است که با عنایات بی کران الهی و بارش باران رحمتش این جنگ نرم آغازی برای جوی نو در کلاس و تحولی عظیم در بین بچه های کلاس باشد. 

اگر در این مدت جنگ نرم مطالبی در وبلاگ درج شد حمل بر بی احترامی و نیات خبیثه نباشد. 

قیل از بیان مفاد این بیعت نامه از کلیه کسانی که این مطلب را می خوانند خواستاریم که بقیه را هم مطلع سازند: 

۱)در طول تمام امتحانات دوره کارشناسی (اعم از حذفی   کوئیز پایان ترم و...) طرف مقابل جنگ پسران کلاس را از فیوضات مادی و معنوی ورقه های خود مستفیض گردانند. 

۲)در صورت درج هر گونه مطالب سر کاری و آنتی پسر این بیعت نامه طی مراسم خاصی در جلوی انظار عمومی و رسانه های گروهی(اعم ازCNN  BBC رادیو فردا و شبکه همدان و...) کان لم یکن تلقی شده و اقدامات اصلی در جهت پیشبرد اهداف شاقه پسران کلاس به منصحه ظهور خواهد رسید. 

3) از خواندن نظرات تایید نشده نویسندگان وب شدیدا و اکیدا خودداری نموده و انجام این عمل قبیحه برابر شروع جنگ جهانی سوم است. 

4)شخص شخیص امپراطور(میثم) و وزیر اعظم(مهدی) این جنگ در طول ترم بعد از آوردن هر گونه خودکار  کاغذ و هرگونه وسیله ای که منتج به فراگیری علم شود خودداری نموده لذا تمام جزوات ترم بعد از خزانه علمی خانم ها اخذ خواهد شد(سعی شود جزوه همه بانوان کلاس مرتب منظم و فاقد هر گونه قلم خوردگی باشد.آوردن این ادوات فقط در صورت تهدید استاد مبنی بر حذف واحد درسی می باشد. 

5)از سوال پیچ کردن اساتید محترم ومحترمه و ذیق کردن وقت شغل شریف پسران کلاس(خواب) جدا اجتناب فرمایید. 

یا ایها المسلمون اتحدوا اتحدوا 

                                                                                              و من الله التوفیق...

شوخی با یک شعر (از خودم)

استاد من سنگ صبور صفرا

به دیدنم بیا که خیلی تنهام. 

 هیچکی نفهمیده چند تا صفر دارم

چه ترم رو به مشروطی دارم. 

مشروطم و دل زده از کویزا 

خیلی دلم گرفته از جزوه ها. 

نمونده از بیستام نشونی 

پیر شدم پیر تو ای مشروطی. 

تنهای بی سنگ صبور 

جزوه های سرد و سوت وکور. 

نیست تو کارنامت نمره ای از ده بهتر 

موندی و هم کلاسیات رفتن ترم بالاتر. 

اگر چه استاد نیومد سری به صفرات نزد 

اما تو کوه صفر شو طاقت بیارو مشروط شو. 

اگر بیای این ترمو مشروط نشی 

کم میارن حسودا از حسودی. 

صدای صفرام همه جا پرشده  

هر کی شنیده از خودش بی خوده. 

اما خودم زدم به بی خیالی 

هیچی ازم نمونده جز صفرای عالی.

وعده ی ما لب دریا

عصر ما عصر فریبه

عصر اسمای غریبه

عصر پژمردن گلدون 

چترای سیاه تو بارون 

شهر ما سرش شلوغه 

وعده هاش همه دروغه 

آسموناش پر دوده 

قلب عاشقاش کبوده 

کاش تو قحطی شقایق 

بشینیم توی یه قایق 

بزنیم دلو به دریا  

من و تو تنهای تنها 

خونه هامون پر نرده 

پشت هر پنجره نرده 

قفسا پر پرنده 

لبای بدون خنده 

کاش تو قحطی شقایق 

بشینیم توی یه قایق 

 بزنیم دلو به دریا 

 من و تو تنهای تنها 

چشما خونه ی سواله 

مهربون شدن محاله 

نه برای عشق میلی 

 نه کسی به فکر لیلی 

اونقده میریم که ساحل  

از من و تو بشه غافل 

قایقو با هم می رونیم 

اونجا تا ابد می مونیم 

جایی که نه آسمونش 

نه صدای مردمونش 

نه غمش نه جنب و جوشش 

 نه گلای گلفروشش  

مثل اینجا آهنی نیست 

پس ببین یادت بمونه 

کسیم اینو ندونه 

زنده بودیم اگه فردا  

وعده ی ما لب دریا.