شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

اگر بعد از خواندن این داستان عصبانیت تمام وجودتان را فرا گرفت و شما شدید!نگران نباشید چراکه فردی نرمال هستید در غیر این صورت باید حتما به پزشک مراجعه فرمایید.  

یک داستان بسیارعجیب

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟»
رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»
مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.
راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود، شنید.
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»
این بار مرد گفت «بسیار خوب، بسیار خوب، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن آن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم، من حاضرم. بگویید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند....

ادامه مطلب ...

چه کنم با دل خویش؟

سلام  به همه ی دوستان  

شعری که انتخاب کردم و میخوام براتون بزارم از ابوالقاسم حالت میباشد.یکی از بهترین شعرایی که

تا حالا خوندم و به نظرم برامده از انتهای وجود و احساس شاعر است.اگه تا حالا نخوندین که  

احتمالم میدم نخونده باشین ببینین یه شاعر چقدر زیبا میتونه با یه سری کلمه شعری بگه  

که انسان رو مجذوب خودش کنه   

 

امیدوارم برای ورود به وب مطلب خوبی باشه  

  

 

آه آه از دل من
که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش 

چه کنم با دل خویش؟


چه دل مسکینی
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه میش 

چه کنم با دل خویش؟


در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش 

چه کنم با دل خویش؟


  

ادامه مطلب ...

این راز سر به مهر...

چند وقت پیش یه مطلبی گذاشتم که قرار بود ادامه مطلبو سر فرصت بذارم 

این هم تقدیم به دوستانی که اون رو خوندن و منتظر بقیه شعر هستند  

 

احسنت بر خدا... 

اینک،دردانه حریم الهی در این جهان 

دستور سجده بر ادم،خلیفه اوست 

بی معصیت ملک 

همه مجذوب و پر سوال 

پروردگار پاک و منزه،خدای ما 

ما هر زمان که به تسبیح بوده ایم 

اخر دلیل خلقت ادم برای چیست؟ 

مخلوق فاسد خونریز حیله کار 

ترکیب پر حکایت از جبر و اختیار 

اری ملک،تنها شنیده های خود ابراز کرده بود 

وانگه ندا رسید: 

می دانم انچه را که نمی دانی ای ملک 

دانای غیب دان جهان،خالق بصیر 

او نام های خویش به من یاد داده بود 

او با دمیدن روحش به جسم خاک 

اعجاز کرده بود 

ادامه مطلب ...