شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

 

                 پدر 

 

                     بودنت احساس آرامش 

                      

                     سایه ات برقرار، روزت مبارک

نظرات 8 + ارسال نظر
ابتسام پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ

خیلی جمله ی قشنگی بود روز پدر به همه پدرا به خصوص بابای عزیزم مبارک

مسعود پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://www.masoudaudio.blogfa.com

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید

راهی غیرتکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند

با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های

دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن

در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز

عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:


یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو
زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای

تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.

یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر،

تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود..

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی

نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان

لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.

بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های

مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.

راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم

بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست

شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا

فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ

مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم

برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
روز پدر مبارک

narges پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ب.ظ

hame rooze pedar ro tabrik migan
ghabl az oon bayad veladate hazrate ali ro tabrik goft
اوصاف علی جز به علی ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
ماندم که علی را به چه تشبیه کنم
تشییه علی جز به علی ممکن نیست
rooze pedar ham mobarak

fariba پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

nooshin jo0n matlabe qashangi bud manam ruze pedaro be hamaye pedara tabrik migam.omidvaram hamishe sayash0n bala sarem0n bashe.

12 جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ

kheyli jaleb bud

سماء شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ

کودکی دخترکی موقع خواب

سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید:

"زندگی یعنی چه؟"
...
پدرش از سر بی صبری گفت: زندگی یعنی عشق

دخترک با سر پرشوری گفت: عشق را معنا کن!

پدرش داد جواب: بوسه گرم تو بر گونه ی من ...

دخترک خنده بر آورد ز شوق

گونه های پدرش را بوسید

زان پس گفت:

پدر ... ! عشق اگر بوسه بود ، بوسه هایم همه تقدیم تو باد

...

سماء شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ

پدر همون کسی ست که لرزش دستش دیگه چیزی از چای توی استکان باقی نگذاشته ...
ولی بهت میگه به من تکیه کن و تو انگار کوه رو پشتت داری.

روز پدر به همه ی پدرای خوب تبریک می گم.

از احساسات زیبای همتون بسیار خرسندم. ممنون

هکر قوم کاسیت یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ

سلام....
تا الان شده به نبوغ خودت آفرین بگی؟؟
از این که یه کار بزرگی کنی البته بزرگ به گمان خودت...احساس غرور و شادی کنی؟؟؟
من الان اون طوری ام....
خیلی کیفور شدم...
راستی خودمو معرفی نکردم؟؟
وایی ببخشیدا...خیلی شرمنده...
اکشال نداره....
در کل خواستم بگم ..موفق باشی و اینو یادت باشه..
زندگی پر از آدمایی است که همانطور که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند..
پایدار باشی و بر قرار....
هکر قوم کاسیت

سلام
راستش آره...(اما اگه این غروره سرکش بشه باسر زمین میخوری آآ!مواظب باش....)آره گاهی یه کار خیلی کوچیک از نظر آدم بزرگ به نظر میاد حتی گاهی یه نگاه مهربون یا یه لبخند....بگذریم!
اگه اشکال نداره بهتر اینه که معرفی کنین
ممنون
آره هست همچین آدمایی....متاسفانه
ممنون خیلی لطف کردین
فقط ...این هکر قوم کاسیت یعنی چی؟!

چون حاصل آدمی در این شورستان جز خوردن غصه نیست تا کندن جان
خرم دل آنکه زین جهان زود برفت واسوده کسی که خود نیامد به جهان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد