شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

هشدار...

دوست عزیزم،باید چیزی را برایت بگویم.شاید ندانی.

فکر کردم چطور از بارتلخ این خبر بکاهم.چطور اب و رنگ بهتری به ان بدهم،وعده بهشت و وعده ی دیدار با حق را به ان بیفزایم،توضیح های راز امیز برایش بیابم،اما حاصلی نداشت

نفس عمیقی بکش و خودت را اماده کن...

باید بی پرده صحبت کنم،به تو اطمینان میدهم به انچه که میگویم،مطمئنم

این یک پیشگویی خطا ناپذیر است،هیچ تردیدی در مورد ان وجود ندارد.

پیشگویی چنین است:تو خواهی مرد،شاید فردا یا پنجاه سال دیگر.

اما دیر یا زود خواهی مرد.حتی اگر دلت نخواهد.حتی اگر برنامه ی دیگری داشته باشی.

پس به انچه امروز می خواهی انجام بدهی،بیندیش و به انچه فردا می خواهی انجام بدهی و به انچه در ادامه زندگی ات میخواهی بکنی .....

 

برگرفته از کتاب مکتوب نوشته پائولو کوئلیو

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود      نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود

زین پیش نبودیو و نبد هیچ خلل            زین پس چو نباشیم،همان خواهد بود

سپندار مذگان

29بهمن،روز سپندار مذگان،روز عشاق ایرانی مبارک  

چند سالی است حوالی 25 بهمن ماه ( 14 فوریه ) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود. همه جا اسم Valentine به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه ای که در مورد ولنتاین سوال کنی می داند که " در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس ( ولنتاین ) ، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می شود ... بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق 

اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!


جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز سپندار مذگان یا اسفندار مذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه ) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، مهرگان لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند.


سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.

http://www.redlink1.com/mydocs/group/117/02.jpgقبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم
به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد

این راز سر به مهر...

چند وقت پیش یه مطلبی گذاشتم که قرار بود ادامه مطلبو سر فرصت بذارم 

این هم تقدیم به دوستانی که اون رو خوندن و منتظر بقیه شعر هستند  

 

احسنت بر خدا... 

اینک،دردانه حریم الهی در این جهان 

دستور سجده بر ادم،خلیفه اوست 

بی معصیت ملک 

همه مجذوب و پر سوال 

پروردگار پاک و منزه،خدای ما 

ما هر زمان که به تسبیح بوده ایم 

اخر دلیل خلقت ادم برای چیست؟ 

مخلوق فاسد خونریز حیله کار 

ترکیب پر حکایت از جبر و اختیار 

اری ملک،تنها شنیده های خود ابراز کرده بود 

وانگه ندا رسید: 

می دانم انچه را که نمی دانی ای ملک 

دانای غیب دان جهان،خالق بصیر 

او نام های خویش به من یاد داده بود 

او با دمیدن روحش به جسم خاک 

اعجاز کرده بود 

ادامه مطلب ...

تا صبح شب یلدا....

چند این شب و خاموشی؟وقت است که بر خیزم 

وین اتش خندان را با صبح برانگیزم 

گر سوختنم باید،افروختنم باید 

ای عشق بزن در من،کز شعله نپرهیزم 

صد دشت شقایق چشم،در خون دلم دارم 

تا خود به کجا اخر،با خاک درامیزم 

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان 

صد زلزله برخیزد،انگاه که برخیزم 

برخیزم و بگشایم،بند از دل پر اتش 

وین سیل گدازان را،از سینه فرو ریزم 

چون گریه گلو گیرد،از ابر فرو بارم 

چون خشم رخ افروزد، در صاعقه اویزم 

ای سایه!سحر خیزان دلواپس خورشیدند 

زندان شب یلدا،بگشایم و بگریزم 

 

شعر از:ا-سایه