شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

شنوایی شناسی ۸۸همدان

علمی-فرهنگی-هنری

در گذرگاه زمان 

خیمه شب بازی دهر 

با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد 

عشقها میمیرند 

رنگها رنگ دگر میگیرند 

و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ 

دست ناخورده به جا میماند......... 

 

مهدی اخوان ثالث

صدق الله علی و العظیم

گفتم: خسته ام

گفتی : لا تقنطوا من رحمه الله از رحمت خدا ناامید نشید ( زمر/53)

گفتم : هیشکی نمی دونه تو دل من چی میگذره 

گفتی : ان الله یحول بین المرء و قلبه  : خدا حائل هست بین انسان وقلبش (انفال/24)  

گفتم : غیر از تو کسی رو  ندارم 

گفتی : نحن اقرب الیه من حبل الورید - ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق / 16)

ادامه مطلب ...

خدایا کفر نمی گویم...

 خدایا کفر نمی گویم 

پریشانم 

چه می خواهی تو از جانم ! 

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی 

ادامه مطلب ...

جوک

یارو با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. یارو میگه: پس بی زحمت این دوتا رو هم بشور!

<><><>به یکی میگن کجا داری میری؟میگه :‌جایی نمیرم که دارم برمیگردم

مردی که در و پنجره می ساخت رفته بود خواستگاری، پدر عروس پرسید : آقا داماد چه کاره اند؟ داماد خواست کلاس بذاره گفت : من ویندوز نصب می کنم!!!


به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟



پسری از سربازی برای پدرش این طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"

ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش.

یک روز یک گنجشک با یک موتوری تصادف می کند و بی هوش می شود. وقتی به هوش می آید، می بیند در قفس است. می زند توی سرش و می گوید: «بیچاره شدم، موتوریه مرد!»

پدر: «پسرم! هر وقت مرا عصبانی می کنی، یکی از موهایم سفید می شود.»
پسر:« حالا فهمیدم که چرا پدر بزرگ همه موهایش سفید است.»

شمادوست دارید روی سنگ قبرتون چی بنویسن؟!

متن سنگ قبر کوروش بزرگ 

ای انسان هر جا که باشی و از هر جا که بیایی  

میدانم خواهی آمد   

من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم  

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر. 

 

متن سنگ قبر اسکندر مقدونی  

اکنون گور اورا بس است  

آنکه جهان او را کافی نبود 

ادامه مطلب ...